.

.

تدبر کوتاهی در سوره الزلزاله

پنجشنبه, ۱۰ بهمن ۱۳۹۲، ۱۱:۴۱ ب.ظ


به نام خدا

در ابتدا متن کاملی از این سوره را در این بخش قرار می دهیم و سپس به مطالعه تقسیر آن می پردازیم.

برای مشاهده این بخش به ادامه مطالب بروید...

بسم الله الرحمن الرحیم

  1. إِذَا زُلْزِلَتِ الأَرْضُ زِلْزَالَهَا (١) هنگامی که زمین با زلزله مخصوص خود لرزانده شود

  2. وَأَخْرَجَتِ الأَرْضُ أَثْقَالَهَا (٢) و زمین بارهایش را بیرون افکند

  3. وَقَالَ الإِنسَانُ مَا لَهَا (٣) و آدمی گوید ، آن را چه شده است

  4. یَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبَارَهَا (۴) در آن روز زمین خبرهایش را باز گوید

  5. بِأَنَّ رَبَّکَ أَوْحَى لَهَا (۵) مسلما از آن روست که پروردگارت به آن الهام کرده است

  6. یَوْمَئِذٍ یَصْدُرُ النَّاسُ أَشْتَاتًا لِّیُرَوْا أَعْمَالَهُمْ (۶) آن روز مردم دسته دسته بازگردند تا کارهایشان به آنها نشان داده شود

  7. فَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَیْرًا یَرَهُ (٧) پس هر که به اندازه ی ذره ای نیکی کند آن را ببیند

  8. وَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یَرَهُ (٨) و هر که به اندازه ی ذره ای بدی کند آن را ببیند

*******

تفسیر آیات

در این سوره سخن از قیامت و زنده شدن مردم برای حساب، و اشاره به بعضی از علامتهایش رفته، که یکی زلزله زمین، و یکی دیگر سخن گفتن آن از حوادثی است که در آن رخ داده. و این سوره هم می‏تواند مکی باشد و هم مدنی.

اذا زلزلت الارض زلزالها کلمه زلزال مانند کلمه زلزلة مصدر و به معنای نوسان و تکان خوردن پی در پی است، و اینکه این مصدر را به ضمیر زمین اضافه کرد، و فرمود زمین زلزله‏اش را سر می‏دهد به ما می‏فهماند که زمین زلزله‏ای خاص به خود دارد، و این می‏رساند که زلزله مذکور امری عظیم و مهم است، زلزله‏ای است که در شدت و هراسناکی به نهایت رسیده است.

و اخرجت الارض اثقالها کلمه اثقال جمع کلمه ثقل - به فتحه ثاء و فتحه قاف - است، که به معنای متاع و کالا و یا خصوص متاع مسافرین است.

ممکن هم هست جمع کلمه ثقل - به کسره ثاء و سکون قاف - باشد که به معنای حمل باشد، به هر حال چه آن باشد و چه این، مراد از اثقال زمین که در قیامت زمین آنها را بیرون می‏ریزد - به طوری که دیگران هم گفته‏اند - مردگان و یا گنجها و معادنی است که در شکم خود داشته.

و ممکن هم هست منظور همه اینها باشد، که البته برای هر سه قول قائلینی هست، و اولین قول به نظر نزدیک‏ترین قول است، و از آن گذشته قول سوم است که اشاره دارد بر اینکه خارج شدن برای حساب است، و جمله یومئذ یصدر الناس اشاره دارد به اینکه بعد از بیرون شدن، به سوی جزا روانه می‏شوند.

و قال الانسان مالها یعنی انسانها بعد از بیرون شدن از خاک در حال دهشت‏زدگی و تعجب از آن زلزله شدید و هول انگیز می‏گویند: ماالارض زمین را چه می‏شود که این طور متزلزل است؟! بعضی از مفسرین گفته‏اند: منظور از انسان تنها کفار هستند، نه آنهایی که در دنیا به مساله معاد و رستاخیز ایمان داشتند. بعضی دیگر سخنانی دیگر گفته‏اند که به زودی ان شاء الله می‏آید.

یومئذ تحدث اخبارها بان ربک اوحی لها آنگاه زمین به اعمالی که بنی آدم کردند شهادت می‏دهد، همانطور که اعضای بدن خود انسانها و نویسندگان اعمالش یعنی ملائکه رقیب و عتید و نیز شاهدان اعمال که از جنس بشر و یا غیر بشرند همه بر اعمال بنی آدم شهادت می‏دهند.

و در جمله بان ربک اوحی لها حرف لام به معنای الی - به سوی است، چون مصدر ایحاء که فعل أوحی مشتق از آن است با حرف الی متعدی می‏شود، و معنای جمله این است که: زمین به سبب اینکه پروردگار تو به آن وحی کرده و فرمان داده تا سخن بگوید از اخبار حوادثی که در آن رخ داده سخن می‏گوید، پس معلوم می‏شود زمین هم برای خود شعوری دارد، و هر عملی که در آن واقع می‏شود می‏فهمد، و خیر و شرش را تشخیص می‏دهد، و آن را برای روز ادای شهادت تحمل می‏کند، تا روزی که به او اذن داده شود، یعنی روز قیامت شهادت خود را ادا کرده، اخبار حوادث واقعه در آن را بدهد.

و در تفسیر آیه و ان من شی‏ء الا یسبح بحمده و لکن لا تفقهون تسبیحهم، و نیز در تفسیر آیه قالوا انطقنا الله الذی انطق کل شی‏ء گذشت، که از کلام خدای سبحان به دست می‏آید که حیات و شعور در تمامی موجودات جاری است، هر چند که ما از نحوه حیات آنها بی‏خبر باشیم.

در بین مفسرین اختلاف شدیدی به راه افتاده در اینکه معنای خبر دادن زمین به وسیله وحی از حوادثی که در آن واقع شده چیست؟ آیا خدای تعالی زمین مرده را زنده می‏کند، و به آن شعور می‏دهد تا از حوادث خبر دهد؟ و یا اینکه صوتی در روی زمین خلق می‏کند تا آن صوت خبر دهد و یا آنکه زمین به زبان حال دلالت می‏کند بر اینکه بر پشت آن چه حوادثی رخ داده؟ لیکن بعد از آنکه بیان ما را شنیدی هیچ جایی برای این اختلاف نیست، علاوه بر این با هیچ یک از این وجوه و هیچ یک از اقسام شهادت که در این وجوه آمده حجت تمام نمی‏شود.

یومئذ یصدر الناس اشتاتا لیروا اعمالهم کلمه صدور که فعل یصدر از آن مشتق شده به معنای برگشتن شتر از لب آب بعد از رفتنش بدانجا است.

و کلمه أشتات مانند کلمه شتی جمع شتیت است، که به معنای متفرق است.

و آیه شریفه جواب دوم است برای کلمه اذا، بعد از جواب اول یعنی آیه یومئذ تحدث اخبارها.

و مراد از صادر شدن مردم در قیامت با حالت تفرقه، برگشتن آنان از موقف حساب به سوی منزلهاشان که یا بهشت است و یا آتش می‏باشد، در آن روز اهل سعادت و رستگاری از اهل شقاوت و هلاکت متمایز می‏شوند، تا اعمال خود را ببینند، جزای اعمالشان را نشانشان دهند، آن هم نه از دور، بلکه داخل در آن جزایشان کنند، و یا به اینکه خود اعمالشان را بنا بر تجسم اعمال به ایشان نشان دهند.

و بعضی از مفسرین گفته‏اند: مراد از صدور مردم، بیرون شدنشان از قبور به سوی موقف حساب است، و منظور از متفرق بودنشان، متمایز بودن آنان از نظر سیما است، بعضی با روی سفید، و برخی با روی سیاه بیرون می‏آیند، بعضی با حالت امنیت، برخی با حالت فزع، و همچنین تمایزهای دیگر که از جزای اعمالشان و نتیجه حسابشان خبر می‏دهد، و تعبیر از آگهی از جزا با واژه رؤیت، و تعبیر از اعلام به نتیجه حساب با واژه ارائه نظیر تعبیری است که در آیه یوم تجد کل نفس ما عملت من خیر محضرا و ما عملت من سوء، ولی وجه اول هم به ذهن نزدیک‏تر و هم روشن‏تر است.

فمن یعمل مثقال ذرة خیرا یره و من یعمل مثقال ذرة شرا یره کلمه مثقال به معنای هر وسیله‏ای است که با آن وزنها را می‏سنجند، و کلمه ذره به معنای آن دانه‏های ریز غبار است، که در شعاع آفتاب دیده می‏شود، البته این کلمه به معنای مورچه‏های ریز نیز می‏آید.

آیه مورد بحث به دلیل اینکه حرف فاء بر سر دارد تفریع و نتیجه‏گیری از آیه قبلی است، که سخن از ارائه اعمال بندگان داشت، و همان بیان را تاکید نموده می‏فهماند که از

کلیت ارائه اعمال هیچ عملی نه خیر و نه شر نه کوچک و نه بزرگ حتی به سنگینی ذره استثناء نمی‏شود، و نیز حال هر یک از صاحبان عمل خیر و عمل شر را در یک جمله مستقل بیان نموده، جمله را به عنوان یک ضابطه و قاعده کلی (که مورد هیچ خصوصیتی ندارد) ذکر می‏فرماید.

در اینجا این سؤال به ذهن می‏رسد که در آیات شریفه قرآن آیاتی هست که با این ضابطه کلی سازگار نیست، از آن جمله آیاتی که دلالت دارد بر حبط و بی‏نتیجه شدن اعمال خیر به خاطر پاره‏ای عوامل، و آیاتی که دلالت دارد بر انتقال اعمال خیر و شر اشخاص به دیگران، مانند انتقال حسنات قاتل به مقتول، و گناهان مقتول به قاتل، و آیاتی که دلالت دارد بر اینکه در بعضی توبه‏کاران گناه مبدل به ثواب می‏شود، و آیاتی دیگر که در بحث از اعمال در جلد دوم این کتاب و نیز در تفسیر آیه لیمیز الله الخبیث من الطیب گذشت.

جواب از این سؤال این است که آیات مذکور حاکم بر این دو آیه است، و بین دلیل حاکم و محکوم منافاتی نیست، مثلا آیاتی که دلالت دارد بر حبط اعمال، شخص صاحب عمل خیر را از مصادیق کسانی می‏کند که عمل خیر ندارند، و چنین کسی عمل خیر ندارد تا به حکم آیه مورد بحث آن را ببیند، و همچنین قاتلی که نگذاشت مقتول زنده بماند و عمل خیر انجام دهد، اعمال خیرش را به مقتول می‏دهند، و خودش عمل خیری ندارد تا آن را ببیند، و توبه‏کاری که گناهش مبدل به حسنه می‏شود، برای این است که گناه موافق میل او نبوده، عواملی خارجی باعث گناهکاری او شدند، و آن عوامل کار خیر، موافق طبعشان نیست، ولی چون می‏خواستند در بین مردم نیکوکار و موحد باشند، و بلکه رئیس و رهبر آنان باشند، لذا با زبان شکار حرف زدند، پس خوبیهاشان از خودشان نیست، لذا در قیامت بدیهای توبه‏کاران را به آن عوامل می‏دهند، و خوبیهای آن عوامل را به توبه‏کاران، در نتیجه توبه‏کاران گناهی ندارند تا به حکم آیه مورد بحث در قیامت آن را ببینند، و نیز عوامل شر، کار خیری ندارند، تا به حکم آیه مورد بحث آن را ببینند - دقت فرمایید.

بحث روایتی

در الدر المنثور است که ابن مردویه و بیهقی - در کتاب شعب الایمان - از انس بن مالک روایت کرده‏اند که رسول خدا (صلی‏الله‏علیه‏وآله‏وسلّم‏) فرمود: زمین در روز قیامت به تمامی اعمالی که در پشتش انجام شده خبر می‏دهد، آنگاه این آیه را تلاوت کرد: اذا زلزلت الارض زلزالها تا رسید به آیه یومئذ تحدث اخبارها و آنگاه فرمود هیچ می‏دانید اخبارش چیست؟ جبرئیل نزد من آمد و گفت: خبر زمین که زمین روز قیامت بدان گواهی می‏دهد، همه اعمالی است که بر پشتش انجام شده.

مؤلف: نظیر این روایت را از ابو هریره نیز نقل کرده.

و نیز در همان کتاب است که حسین بن سفیان در کتاب مسندش و ابو نعیم در کتاب حلیه‏اش از شداد بن اوس روایت کرده‏اند که گفت: من از رسول خدا (صلی‏الله‏علیه‏وآله‏وسلّم‏) شنیدم می‏فرمود: ایها الناس دنیا متاعی است حاضر که هم نیکان از آن می‏خورند و هم فاجران، و بدرستی آخرت وعده‏ای است صادق، که سلطانی قادر در آن حکومت می‏کند، حق را محقق و باطل را باطل می‏سازد.

ایها الناس سعی کنید از طالبان آخرت باشید، و از طالبان دنیا نباشید، فرزند آخرت باشید، نه فرزند دنیا، چون هر مادری فرزندش به دنبالش می‏رود.

(حاصل منظور آن جناب این است که خواهان آخرت باشید نه دنیا، برای اینکه علاقه به دنیا قهرا شما را به سوی مادیت و آلودگی‏های آن می‏کشد)، آنگاه فرمود: هر عملی که می‏کنید در حالی انجام دهید که از خدا خائف و بر حذر باشید، و بدانید که روزی شما را بر اعمالتان عرضه می‏دارند، و شما خواه و ناخواه خدا را ملاقات خواهید کرد، پس هر کس هموزن ذره‏ای عمل خیر کرده باشد، آن را خواهد دید، و هر کس هموزن ذره‏ای عمل زشت کرده باشد آن را خواهد دید.

و در تفسیر قمی در ذیل آیه و اخرجت الارض اثقالها آمده که منظور از اثقال زمین، انسانهایند.

و در ذیل جمله و قال الانسان مالها آمده که این انسان، امیر المؤمنین (علیه‏السلام‏) است.

و در ذیل آیه یومئذ تحدث اخبارها ... اشتاتا آمده که مردم از جهت ایمان و کفر و نفاق متفرق و اشتات می‏آیند، بعضی مؤمنند و برخی کافر و جمعی منافق.

و در ذیل جمله لیروا اعمالهم آمده که هر کس بالای سر اعمال خود می‏ایستد، و اعمال خود را اینطور فاش و هویدا می‏بیند.

و نیز در آن کتاب در روایت ابی الجارود از امام باقر (علیه‏السلام‏) آمده که در ذیل آیه فمن یعمل مثقال ذرة خیرا یره، فرمود: اگر از اهل آتش باشد، و در دنیا مثقال ذره‏ای عمل خیر کرده باشد، اگر برای غیر انجام داده باشد، همان عمل خیرش هم مایه حسرتش می‏شود، و در ذیل جمله و من یعمل مثقال ذرة شرا یره، فرمود: اگر از اهل بهشت باشد در روز قیامت آن شر را می‏بیند و سپس خدای تعالی او را می‏آمرزد.

التماس دعا

فراموش نکنید که نظرات و پیشنهادات شما باعث دل گرمی ماست!
  • حامد ماهی کار

نظرات  (۳)

  • محمد حجابی
  • ب.سلام
    خدا قوت 
  • محمد یوسفیان
  • آفرین
    احسنت

    سلام

    ماشاالله

    خسته نباشی

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی